سردار سپاه ایران که «فرمانده سایه ها» لقب گرفت /جان کری گفت دوست دارم ژنرال قاسم سلیمانی را از نزدیک ببینم
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۱۸۲۲۹
اگر به امنیت به عنوان رفیعترین سازه سامانبخش هر جامعه به چشم یک عمارت نگاه کنیم، به گفته بسیاری از بینندگان، سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی معمار امنیت معاصر ایران و منطقه بوده است. عمارت او برای چشم ناظران آشناست اما کمتر کسی سوال میکند که معمار این عمارت، آن را در چه زمینی، با چه مصالحی و چه نقشهای طراحی کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رژیم صهیونیستی از ابتدای اشغال فلسطین، یک راهبرد حیاتی برای مصونیت خود از تهدیدات پیرامونی تهدید تعریف کرد. بر مبنای راهبرد تاریخی اسرائیل که به استراتژی بن گوریون معروف است ( بنیانگذار و اولین نخست وزیر اسرائیل ) اینکه بحران از درون فلسطین اشغالی به بیرون از مرزها منتقل شود یک اصل کلیدی است. این استراتژی از تاسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸ ستون مرکزی راهبرد رژیم صهیونیستی را تشکیل داده است.
سردار شیرازی: جز رهبری هیچ کسی نمی داند سردار سلیمانی چه کرد /چه کسی میتواند مدعی شود من تکلیف خودم را انجام دادهام
سردار رشید: امام دوتا بال داشت، یک بال نظامی که محسن رضایی بود و یک بال سیاسی که آقای هاشمی بود /ایزدی: عملیات کربلای ۴ از نظر نظامی قابل دفاع است
از ابتدای تاسیس رژیم، خطر انزوا تهدید جدی برای حکام صیونیست محسوب می شد. با توجـه به این تهدید،«دیوید بن گوریون «دکترین اتحاد پیرامونی» (Alliance of the periphery) را در برابر اتحاد دول عربی مطرح کرد. چارچوب اصلی این دکترین گسترش روابط با دولت های مسلمان غیرعرب بود. ۳رکـن اصلی استراتژی پیرامونی اسرائیل، بر ارکان نظامی، اطلاعاتی و دیپلماسی استوار بوده که در پیشـبرد آن از راهبردهای غافلگیری، انتقال جنگ به داخل سرزمین دشمن و ابتکار عمل بهره گرفته شـد. امروز پس از ۶دهه، این دکترین با تغییـرات منـابع تهدیـد پـی گیـری مـی شود.
طبق این اصول باید محیط پیرامونی اسرائیل شامل دولت های متخاصم به کانون بحران تبدیل شود تا موضوع اشغال فلسطین خاتمه پیدا کرده و از دستور کار خارج شود. بنابراین مطابق با این استراتژی ضروری است در داخل فلسطین نباید جنگی علیه صهیونیست ها آغاز شود. در مرحله بعد اگر جنگی هم شکل گرفت باید آن را به بیرون صادر کرد
دو اصل «غافلگیری» و «پیروزی های برق آسا» ۲ ستون دکترین بن گوریون را تشکیل می دهد. اسراییل از جنگ ۱۹۶۷ گرفته ( استفاده از اصل غافلگیری و پیروزی شش روزه در برابر دولت های عربی) تا جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ و حمله به لبنان در ۱۹۸۱ توانست با موفقیت تمامی اجزای دکترین بن گوریون را به اجرا بگذارد. به همین وسیله بود که با اشغال صحرای سینا، مصر به عنوان مهمترین کشور عربی حامی فلسطین از سر راه صهیونیست ها کنار گذاشته شد. تل آویو با صدور بحران به بیرون موضوع فلسطین را برای دهه ها در جهان عرب فیصله داد و به اشغال فلسطین را گسترده تر کرد.
با تشکیل محور مقاومت و استراتژی ایران و بطور ملموس شهید سلیمانی روند پیروزی های جنگی اسرائیل وارونه شد. سپهبد سلیمانی در دو دهه اخیر به مقاومت فلسطینی و لبنانی «مهندسی معکوس» دکترین بن گوریون را پیشنهاد داد و بدل دکترین صهیونیست ها را برای مقاومت فلسطینی تهیه کرد.
بر این اساس اگر رژیم باید بحران را به بیرون هدایت می کرد مقاومت بحران را به داخل فلسطین یعنی جایی که منشا بحران است، برگرداند. طبق دکترین مقاومت، اشغال فلسطین اولویت کانونی است و این موضوع باید به سرجای اصلی خود برگردد. اصل دوم مهندسی معکوس استراتژی بن گوریون در سالهای اخیر به خوبی در برابر صهیونیست ها پیاده شده است. اگر اصل غافلگیری از ارکان مهم دکترین بن گوریون محسوب می شد، در نبرد ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ غافلگیری اسرائیلی ها یک عنصر اساسی در استراتژی نظامی مقاومت بود که سرنوشت نهایی نبرد ۲۰۰۶ را تعیین کرد.
اسرائیل و وحدت میدان ها؛ یک بحران بی پایاناصل غافلگیری در ۷ اکتبر و عملیات طوفان الاقصی در بالاترین درجه خود بکارگیری شد. در نهایت اصل سوم معکوس کاری بود که رژیم صهیونیستی در نبردهای سریع و پیروزی های برق آسا انجام می داد، در دکترین مقاومت، باید نبردهای طولانی مدت و جنگ های فرسایشی به اسرائیل تحمیل شود که دچار استهلاک شود تا بزرگترین نقطه ضعف رژیم صهیونیستی که حیاتش وابسته به آن است آشکار شود.
مقاومت در طراحی های تاکتیکی در مواجهه با تهدیدهای نوظهور منطقه ای که توسط آمریکا و اسرائیل تولید شده بسیار چابک عمل کرده است. این اتفاق سال ۲۰۱۴ در حمایت ایران از عراق که در معرض خطر حمله داعش قرار گرفت، حمایت از حماس در محاصره غزه توسط اسرائیل و عدم تردید در حمایت از نظام سوریه در جنگ پیچیده ای که چند سال طول کشید، خود را نشان داده است.
واقعیتی که که این روزها در برابر سران نظامی رژیم صهیونیستی قرار گرفته است یکی دیگر از نتایج تصمیمات سردار سلیمانی است. هماهنگ کردن مقاومت در قالب یک شبکه علیه اسرائیل در جریان جنگ اخیر غزه، اتفاقی است که مقامات اسرائیلی آن را «هم گرایی عرصه ها» نام گذاری کرده اند.
پایگاه فوربس در یکی از گزارش های خود می نویسد: درگیریهای اخیر با گروههای تحت حمایت ایران در جبهههای مختلف، برخی را به این نتیجه رسانده است که روزهای به اصطلاح «درگیریهای محدود» برای اسرائیل به پایان رسیده است. یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل در نشست مطبوعاتی ۲۰ آوریل ( ۳۱ فروردین ۱۴۰۲) به خبرنگاران گفت : «این پایان دوران درگیری های محدود است . ما با عصر امنیتی جدیدی روبرو هستیم که ممکن است همزمان تهدیدی واقعی برای همه عرصهها وجود داشته باشد». او افزود: «ما سالها با این فرض که میتوان درگیریهای محدود را مدیریت کرد، کار کردیم، اما این پدیدهای است که در حال ناپدید شدن است. امروز پدیده قابل توجهی از همگرایی عرصه ها وجود دارد».
همچنین به نوشته راز زیمت تحلیلگر اسرائیلی در شورای آتلانتیک، تنها در ماه آوریل، اسرائیل با شلیک موشک از لبنان، سوریه و نوار غزه در میانه درگیریها در مسجد الاقصی و حملات علیه اسرائیلیها در کرانه باختری مواجه شد. مسئله ای که موجب شد گالانت ایران را «نیروی محرکه همگرایی عرصهها» بخواند. دبیرکل حزبالله، زمانی که در ۱۳ آوریل اینگونه به این «همگرایی عرصهها» اشاره کرد که: «امسال، تحولات و رویدادهای بسیار مهمی در سطح جهانی، سطح منطقه و سطح فلسطین در حال رخدادن است و همه این تحولات به به نوعی در تایید مبارزه طولانی ما در امتداد محور مقاومت با اسرائیل است.»
دشمن قابل احترامشهید سلیمانی به خاطر نقش آفرینی تاریخی خود مورد تحسین دشمنانش هم قرار گرفته است. چند سال قبل بود که نشریه آمریکایی نیویورکر به بررسی ویژگیهای فرمانده شهید نیروی قدس سپاه از زبان مقامات آمریکایی و مأموران سیا پرداخت. در این گزارش با عنوان «فرمانده سایه ها» جان مگویر، افسر سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا)، سردار سلیمانی را قدرتمندترین عامل در غرب آسیا که کمتر کسی چیزی درباره اش شنیده است، معرفی کرد.
در اظهار نظر دیگری، ژنرال مک کریستال، فرمانده نیروهای آمریکا در افغانستان با اعتراف به توانمندیهای فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران میگوید: قاسم سلیمانی جزو کاریزماتیکترین رهبران نظامی جهان است، اما وی را کسی به درستی نمیشناسد. نقل شده است که باراک اوباما، رئیسجمهور اسبق آمریکا در یکی از دیدارهایش با حیدر العبادی، نخست وزیر اسبق عراق در سال ۲۰۱۴ میلادی درباره سرلشکر سلیمانی گفته است: وی دشمن من است، ولی برایش احترام ویژهای قائل هستم.
همچنین بنا بر یک روایت، جان کری، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا نیز در یکی از دیدارهایش با وزیر امور خارجه سابق ایران گفته است: برای یک بار هم شده مایلم قاسم سلیمانی را از نزدیک ببینم. از زلمای خلیل زاد، سفیر سابق آمریکا در امور افغانستان هم نقل شده است که: برخلاف اینکه مقام های آمریکایی سلیمانی را به جنگافروزی متهم میکنند، وی در ایجاد صلح در منطقه فعال بوده است.
ژنرال پترائوس، رئیس سابق ستاد مشترک ارتش آمریکا نیز دیگر مقام ارشد این کشور است که درباره شهید سلیمانی گفت: قاسم سلیمانی فردی بسیار توانمند، مدبر و دشمنی قابل احترام است.
در کتاب «متولد مارس» آمده است: یوسف بن علوی وزیر خارجه عمان تعریف میکند: «در مقطعی که آمریکاییها در مسئله برجام به ایران نزدیک شده بودند، جلسهای با حضور جان کری وزیر وقت خارجه آمریکا و وزرای خارجه اعراب برگزار شد. طی جلسه، وزرای عرب شروع به نق زدن کردند. وزیر خارجه سعودی، وزیر خارجه بحرین، کویت، امارات و بقیه، هر کدام به نوبه خود به جان کری غر میزدند و حرفشان این بود که شما ما را به ایرانیها فروختهاید.در حین این صحبتها، ناگهان جان کری عصبانی شد. او پوشهای که دستش بود را محکم روی میز کوبید و خطاب به اعراب گفت: «همه شما یک نفر مثل ژنرال قاسم سلیمانی ندارید که بیاید با تروریسم بجنگد؟ شما همه نشستید که آمریکاییها با ایرانیها بروند برای شما خون بدهند؟ کسی که امنیت را در کشورهای شما استرلیزه کرده و به شما حیات سیاسی بخشیده، ژنرال سلیمانی و ایران است. تازه دارید به من انتقاد میکنید؟! شما هر کدامتان باید بروید صد مدال به ژنرال سلیمانی بدهید که کشورهایتان را برای شما نگه داشته است».
۲۷۲۱۸
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1860530منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: شهید سپهبد قاسم سلیمانی رژیم صهیونیستی اسرائیل طوفان الاقصی رژیم صهیونیستی اشغال فلسطین قاسم سلیمانی صهیونیست ها درگیری ها جان کری عرصه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۱۸۲۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سلیمانی عملیاتهایی داشته که هیچ ژنرال آمریکایی نداشته!
استنلی مککریستال، یکی از ژنرالهای چهارستاره قدیمی آمریکا درباره حاج قاسم میگوید: « ما زمانی که برای مقابله با ایرانیها تلاش میکردیم، سلیمانی را مورد بررسی قرار دادیم. او را زیرنظر گرفتیم. وقتی در میدان جنگ است، بسیار کاریزماتیک است و در محیطهای مختلفی، عملیات داشته که هیچ ژنرال آمریکایی با هر میزان آزادی عملی، نداشته است و کارهایش را با آرامش و اثربخشی فوقالعاده انجام میدهد.»
به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند نوشت: استنلی مککریستال، یکی از ژنرالهای قدیمی آمریکایی است که این روزها یا در کشتی تفریحیاش به سر میبرد یا پای بازی گلف است. چنان اعتباری بین آمریکاییها دارد که برای دیدارش باید به چندین نفر مراجعه کنند تا با این ژنرال چهارستاره صحبت کنند. او درباره حاج قاسم میگوید: «من از چیزهایی که مشاهده کردم، میتوانم بگویم او بهترین کسی است که آنها دارند. ما زمانی که برای مقابله با ایرانیها تلاش میکردیم، سلیمانی را مورد بررسی قرار دادیم. او را زیرنظر گرفتیم. وقتی در میدان جنگ است، بسیار کاریزماتیک است و در محیطهای مختلفی، عملیات داشته که هیچ ژنرال آمریکایی با هر میزان آزادی عملی، نداشته است و کارهایش را با آرامش و اثربخشی فوقالعاده انجام میدهد.»
اما برای اینکه معنای عمیق این نوع تعریف و تمجید دشمن از یک سردار بزرگ ایرانی را درک کنید، باید به انواع خاطرات درباره حاج قاسم مراجعه کنید. ماجرا بهویژه وقتی قابل تأمل میشود که پای صحبتهای خودِ سردار بنشینید. کتاب «ذوالفقار» (برشهایی از خاطرات شفاهی شهید حاج قاسم به همت علی اکبری مزدآبادی) دقیقا چنین فرصتی را برای شما فراهم میکند. کتابی که حاج قاسم در آن از صحنههای عجیبوغریب نبرد میگوید و هشت سالی که با شجاعت و ایثار گذشت. آنچه در ادامه میخوانید، بخشهایی از این کتاب است.
فرماندهان جلوتر از نیروها
نیروهای ما از ارتفاعات ٢٠٢تا ارتفاعات عینخوش و ارتفاعات ابوغریب را اشغال کردند و میرفتند به طرف دهانه ابوغریب. آتش توپخانههای ما روی ارتفاعات ابوغریب بود و زودتر میرفتیم تا تنگه ابوغریب را ببندیم. نخستین بار یکی استیشن به ما داده بودند و نخستین ساعتی بود که سوار این ماشین شدیم. من به اتفاق مهدی کازرونی و سیدغضنفر تهامی که بیسیمچیِ من بود و حسن داناییفر که آن روز بهاتفاق شهید زینالدین، مسئولیت اطلاعات از شاوریه تا عینخوش را داشتند و حسن مسئولیت آمادگی و اطلاعاتی محور دشتعباس و عینخوش را بهعهده داشت، چهار نفری داخل ماشین نشستیم و جلوتر از نیروها حرکت کردیم. برای اینکه خودمان را به دشمن برسانیم. روی جاده خاکی از ارتفاعات به طرف پایین که روی نقشه به تنگه ابوغریب میرسید، راه افتادیم و از دور، تأسیسات چاهنفت را دیدیم و یقین کردیم که به ظرف ابوغریب میرویم.
ماشینی که داخلش بودیم تکهتکه شد!
رسیدیم به چاهنفت. چهار تا پنج نفر عراقی جا مانده بودند که آنها را اسیر کردیم و یک نفر را کنار اینها گذاشتیم و خودمان ادامه دادیم که برویم به طرف ابوغریب. وقتی مقابل تنگه رسیدیم، ارتفاعات از دو طرف میآمد و جاده از وسط ارتفاعات عبور میکرد. به محض اینکه حسن خواست بگوید تنگه ابوغریب، انتهای ستون عراقیها مشغول عبور کردن بود و ما هم آن موقع جوان بودیم و زیاد اعتنایی نمیکردیم و بهسرعت پشت سر ستون تانک میرفتیم که خودمان را برسانیم به ستون تانک. در یک ماشین تنها بودیم. همین که گفتیم تانک، انفجار عظیمی رخ داد. ماشین رفته بود روی مین ضدخودرو، مین منفجر شد. تمام ماشین تکهتکه شد.
احساس کردم صورتم سوخت...
عکس ماشین هست. توی تکههای ماشین ما چهار نفر در هوا معلقزنان افتادیم روی زمین و واقعاً عجیب بود. اگر عکس ماشین را ببینید، غیرقابل تصور است که در این ماشین کسی زنده بماند. حسن نصف سر پایش قطع شد، من صورتم سوخت و مقداری ترکش ریز بهصورتم خورد و مهدی پایش زخمی شد. عمده ما زخمهای کوچکی برداشتیم؛ درحالیکه حداقل زخم آن صحنه باید قطع شدن پای کامل باشد. هیچکس تصور نمیکرد زنده باشیم. با انفجار ماشین، همزمان پشت سر ما از جاده آسفالت، احمد متوسلیان با ماشین رسید و قبل از آن، یک آمبولانس برای نجات ما آمد که رفت روی مین و همه سرنشینان آن کشته شدند. بعد بچهها رسیدند و ما را منتقل کردند به بیمارستان دزفول. این آخرین روز عملیات فتحالمبین بود.
دشمنی که صددرصد آماده بود
قبل از عملیات «بیتالمقدس» (که منجر به آزادسازی خرمشهر شد)، سه عملیات در صحنه جنگ در جنوب انجام شده بود؛ عملیات «ثامنالأئمه»، عملیات «طریقالقدس» و عملیات «فتحالمبین». دیگر زمینی در جنوب، غیر از زمینِ خرمشهر باقی نمانده بود که بخواهد عملیات در آن انجام بگیرد. عملاً وقتی فتحالمبین تمام شد، دشمن مطمئن بود عملیات بعدی برای خرمشهر است. اطمینان صددرصد داشت، لذا خودش را برای این کار آماده کرد. این یکی از مشکلات ما بود. منتها سه اتفاق افتاد که باعث پیروزی ما شد. یکی از آن ویژگیها، طراحی عملیات بود.
هیچ طراح جنگی در دنیا نمیتواند!
الان بیش از ٣٠سال از جنگ گذشته است (زمان روایت این خاطره، ٣٠سال از جنگ گذشته بود) اما اگر دویست سال دیگر هم از جنگ بگذرد و همه طراحان دنیا جمع بشوند، نمیتوانند طرحی جامعتر از عملیات بیتالمقدس طراحی کنند. جامعترین طرح بود، البته این طرح، طرح بسیار متوکلانهای بود، متهورانه و شجاعانه. طرحی طراحی شد که نیرو را نیمهشب از کارون عبور بدهد، بعد در طرح خودش پیشبینی کند این نیرو بدون اینکه با دشمن درگیر شود، ٢١کیلومتر در شب پیادهروی کند، خودش را از بین دشمن برساند به جاده استراتژیک اهواز-خرمشهر... چنین طرحی در طراحی، قدرت میخواهد، جسارت میخواهد چنین اقدامی. خدا رحمت کند شهید بزرگوارمان، حسن باقری را. خیلی انسان بینظیری بود. فکور بود. هیچ دانشگاه و دانشکده نظامی نرفته بود اما خدا در وجود این جوان، دنیایی از فکر و توکل و قدرت قرار داده بود. حسن باقری، انسان عجیبی بود.
بیست و چند روز بیخوابی!
نکته دوم سرعت عمل بود. دشمن باور نمیکرد در چهلم عملیات فتحالمبین، این عملیات آغاز شود. بیست و چند روز این عملیات استمرار داشت. آن چهرهها دیدنی بود. چهرههای پر از دوده باروت، پر از خاک، یک گرد چند سانتی خاک روی همه این چهرهها نشسته بود. چهرههایی که عموماً مجروح بودند و زخم داشتند. همین شهیدحاج احمد متوسلیان، روی برانکارد، بعدا توی آمبولانس، در صحنه میدان، عملیات را اداره میکرد. در ذهنم هست بدون استثنا، فرماندهان مجروح بودند؛ خسته هم بودند. بیست روز بگذرد و شما حتی دو شبانهروز نخوابید! بیستوچندروز پیوسته جنگ، بدون هیچ خوابی، بدون اینکه یک کسی بتواند یک دراز عادی در صحنه بکشد! من دقیقا چهرهها در ذهنم هست. آمدیم کنار همین سهراه حسینیه. آنجا جلسهای بود... وقتی این جلسه در آنجا شکل گرفته بود، آن جلسه و آن تصاویر دیدنی بود، آن چشمها دیدنی بود. آن گردنهایی که حرفنزده به یک طرف میافتاد، دیدنی بود و کسی واقعاً نمیتواند آن حقیقت را نشان بدهد.
با چه رویی برگردیم؟
در همین جلسه بود که حسن باقری اعجازی انجام داد... بهدلیل خستگی فوقالعاده بچههای رزمنده، همه فرماندهان بحثشان این بود که ما نیاز به یک تنفس داریم، یکی دو هفته، سه هفته، تجدید قوا بشود، نیروی جدیدی وارد جنگ بشود، بتوانیم کار را تمام کنیم. تقریباً اتفاقنظر وجود داشت. حسن باقری بلند شد ایستاد، گفت: «کجا برویم؟ ما بیست روز است که به مردممان میگوییم خرمشهر در محاصره است. با چه رویی میخواهیم برگردیم؟» مفصل صحبت کرد. صحبتهای حسن، جوّ جلسه را عوض کرد.
١٥ هزار اسیر، شوخی نیست!
عملیات، سه شب صورت گرفت. آن عملیاتی که خداوند پیروزی بزرگ را به ما نشان داد و نصیب کرد. من همیشه در ذهنم هست که چه شد در روز آخر عملیات که آن اتفاق معجزهآسا افتاد؟ بیش از ١٥هزار نفر اسیر شدند. شوخی نیست. شما یک جمعیت ١٥هزار نفری را جلوی چشمت بیاور، ١٥هزار نفر جوان، رزمنده، جنگنده، مجهز و مسلح، درحالیکه با عقبهخودش ارتباط دارد، اینها همه بیایند تسلیم شوند! حالا غیر از هزاران نفری که به رودخانه اروند زدند، برخیها را آب برد، برخی موفق شدند خودشان را به آن طرف رودخانه برسانند و...
کامیون کامیون اسیر میآوردند...
آنقدر عدد اسرا زیادی بود که توصیه همه فرماندههان این بود که کسی به اسرا نزدیک نشود. چراکه بچههای ما توی آنها گم میشدند. تخلیه آنها بیش از یک روز و نصفی طول کشید. کامیون کامیون میآمدند اسرا را میبردند، تخلیه میکردند. در جنگ ما، یکی از جامعترین صحنههایی که میتوان آن را به اندازه یک جنگ به نسلها ارائه کرد، عملیات بیتالمقدس است. در یک جنگ نامتقارن، بهترین ایده و الگوی موفق بود. لذا این پیروزی حاصل شد و خداوند قلب امام را خوشحال کرد و آن عبارتهای حمدگونه بر زبان امام جاری شد.
انتهای پیام